عریضه

عرض حال

عرض حال

عریضه

-انسان، این موجود عجیب وفق پذیر:

 این شرایط برای چند روز هم غیر قابل تحمل بود. حالا بیشتر از چهل روز است که با آن کنار آمده ام. نمیدانم این خوب است یا بد؛ اما انگار کنار می آییم با هر شرایطی.

-انسان، این حیوان اجتماعی:

می دانستم به اجتماع زنده ایم، اما هیچ وقت تا این حد لمسش نکرده بودم.

-کارهای کوچک مزخرف:

خیلی کارهای کوچک داشتم که مدت ها مغزم را درگیر کرده بود(مثلا کتابی که ناقص خوانده ام و ...)؛ فقط در چند روز، به اجبار خانه مانی آنها را کامل کردم و مغزم را راحت کردم. چرا قبلا این کار را نمیکردم؟

-منِ کار عقب انداز:

 انجام بعضی کارها را بدلیل شاید سختی یا ترس عقب می انداختم. حالا منتظرم این روزها تمام شود و با تمام وجود بروم سمتشان. شاید اگر این چند ماه نبود چند سال دیگر هم عقب می انداختمشان.

-ترمز زندگی:

بنظرم در این شتاب زندگی گاهی اوقات ترمز هایی لازم است. ترمزهایی که ما را به فکر وادارد که:هی! داری چی کار میکنی؟ از این فرصت برای برنامه ریزی هم میشود استفاده کرد.

-قرنطینه های ناخواسته:

این شرایطی که برای ما "خاص" است، برای خیلی ها از جمله مسن تر ها شرایط معمول زندگی است. حالا آنها را بهتر درک میکنم.

-ایرانِ امروز:

حدود صد سال پیش بیماری و قحطی می توانست تا حدود نیمی از جمعیت کشور را تلف کند. میدانم شرایط مدیریت کشور ایده آل نیست؛ اما این کاهش تلفات تاریخی و ایضا دورخیز برای امر پیچیده ی ساخت واکسن یعنی رشد کرده ایم.

-سرنوشت مشترک:

 نه این درد، که هیچ دردی در جهان جدا جدا درمان نمی شود. علی رغم تمام تفاوت ها در جهان، اما اگر فقط کمی از بالاتر نگاه کنیم سرنوشت همه ی ما به هم وابسته است. این روزها این مهم را بهتر میشود درک کرد.

-ترک عادت:

 میشود همه با هم در عرض چند روز هزار برابر اتفاقات بهداشتی را بیشتر رعایت کنیم. پس میشود عادت های بزرگ و بدِ جمعی را سریع همه با هم ترک کنیم.

-خانه های نماندن:

 خانه های امروز خانه های قدیم نیست که بشود مدت طولانی در آن ماند. خوب یا بد، خانه های امروز، هم برای مرد و هم برای زن، پناهگاهی برای فعالیت های محدود و خصوصی است. این مورد برای آنها که بدون درک بستر امروز مدام از سنت های قدیمی مبتنی برای بستر خاص شان حرف می زنند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۹۹ ، ۱۷:۳۰
محمدمهدی کاوه جبلی

می دانی غایت چیست؟ (عجب گزاره ی ثقیلی!) غایت آن است که آدم استعداد و علاقه اش را به منصه ی ظهور برساند. اگر استعداد و علاقه ات منوط به وطن باشد و وطن وطن نباشد خر بیار و باقالی بار کن.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۸ ، ۱۸:۰۹
محمدمهدی کاوه جبلی

گاهی اوقات زبان نمی تواند.
نه، اشتباه نکن... منظورم لفظ نیست، دقیقا منظورم خود زبان است.
گاهی اوقات چیزهایی را درک می کنی که نه تنها نمی توانی ازشان حرف بزنی، بلکه حتی نمی توانی به آنها درست فکر کنی.
چقدر سخت است اینطور موقع ها، مخصوصا اگر آن مفهوم آزارت بدهد.

 

بیست و یک دی هزار و سیصد و نود و هشت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۸ ، ۱۸:۰۶
محمدمهدی کاوه جبلی

اغلب، فضاها را میبندیم و سوراخی برای ورود و خروج ایجاد می کنیم تا آمد و شد را محدود و کنترل کنیم، این نوع نگاه "ورودی" را صرفا یک درِ نگهبان می داند که وجودش وابسته به فضایی دیگر است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۸ ، ۱۷:۴۷
محمدمهدی کاوه جبلی

بعضی حالات هستند که در مورد نفسشان نه چیز دندان گیری نوشته شده و نه در لغت نامه معنی درست و درمانی برایشان پیدا می شود. احتمالا بخاطر این است که این حالات با حالاتی که انسان در آن حال می تواند فکر کند و بنویسد تعارض دارد. بنظرم "خشم" یکی از آن حالات است. در هنگام حدوث خشم، نه می شود نوشت نه حرف زد و نه درست و حسابی فکر کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۸ ، ۱۷:۴۳
محمدمهدی کاوه جبلی